معرفی کتاب شب های روشن
به نظاره نشسته ای و سر در گریبان خود نموده ای ، زندگی برایت روی در کند جلو می رود ، جهان دگر چیز تازه ای برایت ندارد تا تو را مشتاق به زیستن کند ، چه باید کرد ؟ چه باید شد ؟ چه نشده است که اینگونه همه چیز و همه کس بی رنک و بی عطر و بو شده اند؟ به نا آگاه صدای گریه ای می آید ! صدای هق هق نا آشنایی در نیمه ی شب بر روی پلی که اخرین منزلگاه تنهایی من است! باید جلوتر بروم؟ نه نه من خسته تر و نا امید تر از اینم که بخواهم به او کمک کنم! نه نه! نمی توانم نمی شود صدای گریه و ناله اش شدید تر می شود ! خدای من نمی توانم بی تفاوت نظاره گر باشم ! من تمام گشته ام شاید برای او هنوز فرصت زیست و زندگی باشد هرچه باداباد جلوتر می روم شاید که بتوان کاری کرد و زندگی دوباره به سوی لبخند بزند.
داستایوفسکی در کتاب شب های روشن داستانی رمانتیک از یک مرد خیال پرداز را روایت می کند که به راستی می توان گفت درست که این اثر کوتاه ترین اثر داستایوفسکی است اما از لحاظ عمق و محتوا به جرات می توان گفت عمیق ترین اثر اوست. این کتاب داستان مردی تنها است که در پی یک هم صحبت است که به ناگاه با دختری غمگین و تنها در نیمه ی شب رو به رو می شود. داستایوفسکی به زیبایی در این اثر توانسته عمق احساسات و عواطف و روح زیبای بشری تنها و رنج دیده را به نمایش بگذارد.
نام کتاب شب های روشن نامی پارادوکسیکال و متضاد دارد که ترکیب روشنایی و تاریکی است. بدون شک انتخاب این نام به این دلیل است که چون شهری که داستان در ان روایت می شود ، شهر تاریخی سن پترزبورگ می باشد ، شهری است که هوا تا صبح در آن روشن است و شب رنگ سیاهی را به خود نمی بیند ، پدیده اتی که به شب های سفید یا شب های روشن و شب های بی خوابی نام گذاری و معروف گشته است.
برشی از کتاب شب های روشن
پهلویش نشستم. با بیانی خالی از شوخی و پرتکلف طوری که گفتی از روی کتاب میخوانم شروع کردم: ناستنکا، نمیدانم میدانید یا نه در پترزبورگ جاهای خیلی عجیبی هست. مثل اینکه خورشیدی که جاهای دیگر بر مردم این شهر میتابد به این کنج و کنارها کاری ندارد. در این سوراخها خورشید دیگری میتابد که با خورشید آسمان فرق دارد و مخصوص اینجور جاها ساختهشده! آن هم با نور دیگری که خاص آنهاست. در اینجاها ناستنکای عزیز من مثل این است که زندگی جور دیگری است و با آنکه در اطراف ما میجوشد از زمین تا آسمان فرق دارد. انگار این زندگی مال اقلیم بسیاربسیار دور و ناشناختهای است و با عصر بسیار جدی ما کاری ندارد. این زندگی مخلوطی است از یک چیز بسیار زیبا و خیالانگیز که از یک آتش آرمانی درخشان است با یک چیزی که افسوس، ناستنکا، اگر نگویم فوقالعاده پست و پلید است دستکم از ظرافت شاعرانه دور است و به قدری مبتذل که نمیدانید.
وزن | 200 گرم |
---|---|
ابعاد | 14 × 10 × 1 سانتیمتر |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.